برچسب : اروبیک, نویسنده : faezehha بازدید : 14 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:10
ترس از ارتفاع دارم
سختم است این همه تنهایی
این همه تنش
این همه بالایی....
سختم است ..!
پ.ن:متن در این" " از دوست عزیزی کپی شده :)قسمتی از متن و من ادامه دادم یکم
مورچه سیاه...یه بمب ساعتی روی مغزمه که هر بار اخطار میده . نمیتونم درست فکر کنم و دارم کلافه تر میشم و بااین مغر تهی ِ هیچ، دارم میگردم اونقدر گشتم تا حالا که 360 رو هم رد کردم!از خودم به خودم برگشتم و از خودم رد شدم ودارم باز هم رد میشم...
توی اتاقی که مثل ِ یه قفس شده باافکاری فقط برای من که انرژی مثبت زیادی هست و انرژی منفی زیاد
به دیوار نگاه میکنم روحیه میگیرم،چشمم میبندم و حضور هایی رو حس میکنم که هیچوقت دیده نمیشن!
مورچه سیاه...دلم میخواد بخونم و هر بار،یه چیزی مانعم شده!ولی هدف های من خیلی بزرگ تر از اینن:)
رفتم هیئت عین پارسال و یه جشن بود و الان پشیمون شدم از رفتن:)
دیگه نمیرم جایی که واسم احترام قائل نشن، جای من نیست...:)
+پیش ب سوی مسافرت:)
مورچه سیاه...